ای رمضان! تو برگشتی و ما هنوز تغییر نکرده ایم، آری تو آمدی و ما متحول نشده ایم، باز آمدی و ما هنوز چون سال گذشته ایم!

چرا اینچنین است ای رمضان!؟ آیا می دانی علت را، سبب را، دلیل را...؟! رمضان شخصیت ما نسبت به پارسال متحول نشده است، قلبهای ما هنوز تحول پیدا نکرده است، قلبهای ما همان قلبهای سال گذشته و سالهای گذشته است، ای رمضان! تو برگشتی و قلبهای ما هنوز خود را متعلق به این دنیای دون می داند، در نمازهایمان اجسادی بدون روح را می بینی، چشمهایمان رو به قبله مات و مبهوت، اما دلهای ما در سرای دیگری جولان می کند، آیا می دانی چرا اینگونه است؟ای مسافر تازه رسیده شهر ما! قلبهای ما دنیا را در خود احساس می کند، گناه قلبهای ما را تاریک گردانیده است، مهتاب شب چهاردهم تو شب را روشن کرده است، ای کاش قلبهای پرازگناه ما را نیز نورانی می کرد، ای کاش پرتوی از آن نور روشنایی بخشت بر قلبهای ما می تابید، ای کاش شب دلهای ما را روز می گرداندی، ای کاش نور آفتاب صبح هایت قلبهای ما نورانی میکرد، ای کاش...

ای رمضان! در این مدت که تو نبودی کمتر کسی از ما بوده است که قلب خود را آلوده نکرده باشد، در این یکسال که تو دیارمان را ترک کرده بودی کمتر کسی بوده است که مال دیگری را نخورده باشد، دیگری را دشنام نداده، غیبت نکرده، دروغ نگفته، کینه در دل نگرفته و یا نامو س دیگری را هتک نکرده باشد، در این مدت که تو از شهرمان خداحافظی کردی و الوداع گفتی و ما را به خدا سپردی، حسد، بغض، مسخره کردن، تجسس، تهمت، افتراء و... قلبهای ما را از خدا دور کرده است، خدا به ما ندا می داد و به ما نزدیک میشد، و ما از خود راضی به گناه نزدیک می شدیم، ای مسافر عزیز ما! آنچه گفتم اوضاع قلبهای ما در این یکسال بود، رسول خدا می فرمود:«مؤمنان در مهربانی و عطوفت و دوستی نسبت به یکدیگر همانند کالبد واحدی هستند که اگر جایی از آن زخمی شود یا درد گیرد، درد تمام اعضا را فرا می گیرد» اما تو برگشتی و قلبهای ما اینگونه نیست، قلبهای پر از گناه ما کجا و قلبهای آن اصحابی که با اعمالی ساده بهشت راخریدند کجا، می دانی چرا قلبهای ما اینگونه شده است؟!

قلبهای ما مشغول گوش دادن به حرام، دیدن حرام، و تفکر در حرام شده است، عبادت برای ما سنگینی می کند، آری اصحاب قلب خود را از تمام بیماریها و آلودگیها خالص کرده بودند، صحابی رسول برای کسی که او را غیبت کرده بود از خدا بخشش می خواست، برای کسی که نسبت به او بدی می کرد از خدا طلب عفو می کرد، ای رمضان! تو برگشتی و ما متأسفانه چون ایشان نیستیم...

ای رمضان! باز آمدی و کمتر کسی از ما از معنویت تو استفاده می کند، کمتر کسی از تو جان می گیرد، کمتر کسی خودسازی می کند، کمتر کسی قلب خود را برای همیشه از دام شیطان نجات می دهد، کجایند آن علمایی که بخاطر کسب برکت تو حلقه های درس خود را تعطیل می کردند، کجاست شافعی که قرآن را چندها بار دوره کند... کجایند آن جمعهایی که هدیه شهر تو را مونس جان خود کنند، ای ماه عزیز! تو آمدی و قلبهای ما به سوی حرام می‌رود، به حرام گوش می کند، به حرام نگاه می کند، آری ای رمضان! کلام خدای بزرگ سزاوار ماست«صم بکم عمی فهم لا یرجعون»«فانها لا تعمی الابصار و لکن تعمی القلوب التی فی الصدور»، ای رمضان! تو بازگشتی و قلبهای ما چشمانمان را آماده گریستن نکرده است، آری قلبهای ما خدا را در خود احساس نمی کند، هنوز دوری از او را نوعی سلب توفیق تلقی نمی کنیم، ای نوسفرم قلبهای ما از سنگ سخت تر شده است، برگشتی و شاید سال آینده ای نباشد، شاید سال آینده توبیایی و ما نباشیم، ناگهان در یک لحظه مرگ بیاید و قبر جای ما شود و فرصت استقبال از تو را پیدا نکنیم، ای رمضان! آمدی و ما را از قلبهای منجمدمان با خبر کردی، اما ای کاش قلبهایمان را پاک می کردی، از بیماریها نجات می دادی، از گناهان دور می کردی، به ما اخلاص می دادی، تا قلبهای ما از شیطان دور گردد و به خدای خود نزدیک گردد، تا زبان ذکر خدایش را بگوید، چشم در آیات و نشانه های خدا بنگرد و قلب به وسیله توبه و با ندامت نزد خدای خود بازگردد.